loading...
بهترین سایت سرگرمی وتفریح ایران
NAVID بازدید : 19 شنبه 05 مرداد 1392 نظرات (0)

روز سیزده بدر بود که ما با خانواده (دایی-مامان بزرگ-عمو-و...) رفته بودیم باغ ما ساعت تقریبا نزدیکای 12 بود کم کم داشتیم واسه نهار حاضر می شدیم که ناگهان صدای عرعر الاغی به گوش ما رسید و پسردایی ما داشت از اون تقلید می کرد که پدرم گفت:
عرفان مثل اینکه دوستت کارت داره تو رو صدا می زنه منم منظورشو نفهمیدم رفتم دم در باغ وقتی دیدم کسی نیست داشتم برمیگشتم که دیدم همه از خنده دارن پخش می شن وسط باغ تازه فهمیدم چه سوووووووووووووووووووتی دادم با لایک هاتون کمکم کنید
لایک=خداشفات بده
لایک=ما هم تجربه کردیم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2205
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 39
  • آی پی دیروز : 131
  • بازدید امروز : 1,162
  • باردید دیروز : 232
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,595
  • بازدید ماه : 3,902
  • بازدید سال : 13,668
  • بازدید کلی : 83,440
  • کدهای اختصاصی