داشتیم توی جاده میومدیم ، یه گله گوسفند دیدیم داییم به پسر دایی کوچیکم میگه پسرم اونا گوسفندن و از این جور چیزا ، بابام با صدای بلندی گفت سعید دوستاتو نیگا...
هیچی دیگه الان یه هفته س دارم دنبال پدر مادر واقعیم میگردم
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی