از بهترین ترجیع بندها سروده شاعر پرآوازه سعدی شیرازی
ای سرو بلند قامت دوست------------------وه وه که شمایلت چه نیکوست
در پای لطافت تو میراد---------------------هر سرو سهی که بر لب جوست
نازک بدنی که می نگنجد----------------در زیر قبا چو غنچه در پوست...
من بنده لعبتان سیمین----------------------آخر دل آدمی نه از روست
بسیار ملامتم بکردند-------------------کاندر پی او مرو که بدخوست
ای سخت دلان سست پیمان---------------این شرط وفا بودکه بی دوست
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
...
از پیش تو راه رفتنم نیست-------------همچون مگس از برابر قند...
افتادم و مصلحت چنین بود-----------------بی بند نگیرد آدمی پند
مستوجب این و بیش از اینم-------------باشد که چو مردم خردمند
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
...
اندام تو خود حریر چینست----------------------دیگر چه کنی قبای اطلس؟
من در همه قول ها فصیحم-----------------------در وصف شمایل تو اخرس
جان در قدمت نهم ولیکن---------------------ترسم ننهی تو پای بر خس...
من بعد مکن چنان کزین پیش-----------------ورنه به خدا که من ازین پس
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
...
از روی تو ماه آسمان را-----------------------شرم آمد و شد هلال باریک...
دردا که به خیره عمر بگذشت--------------------ای دل تو مرا نمی گذاریک
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
چشمی که نظر نگه ندارد------------------------بس فتنه که با سر دل آرد
آهوی کمند زلف خوبان--------------------------خود را به هلاک می سپارد
فریاد ز دست نقش فریاد-------------------وان دست که نقش می نگارد...
نالیدن عاشقان دلسوز-----------------ناپخته مجاز می شمارد...
خاری چه بود به پای مشتاق؟------------------تیغیش بران که سر نخارد...
من خود نه به اختیار خویشم------------------------گر دست ز دامنم بدارد
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
بعد از طلب تو در سرم نیست---------------غیر از تو به خاطر اندرم نیست
ره می ندهی که پیشت آید---------------وز پیش تو ره که بگذرم نیست...
گویند بکوش تا بیابی--------------می کوشم و بخت یاورم نیست...
فکرم به همان جهان بگردید----------------------وزگوشه صبر بهترم نیست
با بخت جدل نمی توان کرد--------------------اکنون که طریق دیگرم نیست
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
ای سیم تن سیاه گیسو---------------------------کز فکر سرم سپید کردی
بسیار سیه سپید کردست-----------------------------دوران سپهر لاجوردی
صلحست میان کفر و اسلام----------------با ما تو هنوز در نبردی...
با درد توام خوشم ازیراک----------------هم دردی و هم دوای دردی
گفتی که صبور باش، هیهات--------------دل موضع صبر بود و بردی
هم چاره تحملست و تسلیم-------------ورنه به کدام جهد و مردی
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
بگذشت و نگه نکرد با من----------------درپای کشان ز کبر دامن
دو نرگس مست نیم خوابش---------------در پیش و به حسرت از قفا من...
بسیار کسان که جان شیرین--------------در پای تو ریزد اولا من...
گویندم ازو نظر بپرهیز-------------------پرهیز ندانم از قضا من
هرگز نشنیده ام که یاری------------------بی یار صبور بود تا من
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
...
بی ما تو به سر بری همه عمر----------------من بی تو گمان مبر که یکدم
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
گل را مبرید پیش من نام----------------------با حسن وجود آن گل اندام
انگشت نمای خلق بودیم----------------مانند هلال از آن مه تام...
من بی تو نه راضیم ولیکن---------------چون کام نمی دهی به ناکام
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
ای زلف تو هر خمی کمندی-------------------چشمت بکرشمه چشم بندی
مخرام بدین صفت مبادا-------------کز چشم بدت رسد گزندی...
یا چهره بپوش یا بسوزان----------------بر روی چو آتشت بسوزان...
تلخست دهان عیشم از صبر---------------این تُنگِ شکر بیار قندی
ای سرو به قامتش چه مانی؟------------------زیباست ولی نه هر بلندی...
یک چند به خیره عمر بگذشت------------------من بعد بر آن سرم که چندی
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم