بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم
يه روزي گله كردم من از عالم مستي
تو هم به دل گرفتي دل ما رو شكستي
من از مستي نوشتم ولي قلب تو رنجيد
تو قهر كردي قهرت مصيبت شدو باريد
پشيمون و خستم اگه عهدي شكستم
آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم
از تو به يك حرف ناروا نكشم دست
وز سر راه تو دلربا نكشم پا
عاشق زيباييم اسير محبت
هر دو به چشمان دلفريب تو پيدا
چنین گفت زرتشت:...عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار. از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش
مهم نيست كي مقصر است
باور کن مهم اين است که يادمان باشد عمرمان کوتاه است
در پايان زندگي خواهيم گفت: کاش فقط چند لحظه بيشتر فرصت داشتيم تا خوب بهم نگاه کنيم و همه ناگفته هاي مهر آميز يک عمر را در چند ثانيه بگوييم پس نازنين بيا آشتي كنيم با مهر
منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار
تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار
جنس من از آهن و از سنگ نيست
من دلم تنگ است و يار دلتنگ نيست
حال دل از من نميپرسي چرا
حال پرسيدن كه ديگر ننگ نيست
اینقدر نگو : اگه ببخشم کوچک می شوم ، اگه با گذشت کردن کسی کوچک می شد ، خدا اینقدر بزرگ نبود .
برام بمون ، بهونه باش برای دل سپرد/نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن
منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم
منو بخشیدی و من چشمامو بستم
تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم
که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم
منو ببخش ، منو ببخش .....
منو ببخش عزیزم که از تو می گریزم
می سوزم و خاموشم تو خودم اشک می ریزم
منو ببخش اگه خیلی بهت بدی کردم
گر تو را از ابلهی کردم رها ، برمن ببخش/بر سر پیمان نه بر مهر و وفا ، بر من ببخش
راه ورسم عاشقی را نا بلد چون کودکان/اشتباه و ناروا کردم خطا ، بر من ببخش
من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم بلکه تو لایق ارامش هستی من ارامش تو رو حتی به ارامش خودم نیز ترجیح میدم
منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو
منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو
اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش
توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم
هنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم
هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره
هنوزم می گم خدایا کاشکی برگرده دوباره
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم .
بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد.
با تو از عشق میگفتم از پشیمانی
و از اینكه فرصتی دوباره هست یا نه ؟!...
در جواب صدایی بی وقفه می گفت:
"دستگاه مشترك مورد نظر خاموش می باشد!
يادش بخير روزايي كه گل ياست بودم،يادش بخير قديما هوش و هواست بودم،حالا ازم رنجيدي گفتي ازم بريدي،ديگه تو قهري با من جوابمو نميدي،بگو مگه دوستم نداشتي چرا تنهام گذاشتي،ديگه بسه برگرد كنارم عزيزم آشتي آشتي
سلام عزیزم اخه من چه قدر برات اسمس آشتی برات بفرستم که باهام آشتی کنی . بیخیال شو
ای که از کوچه تنهای ما می گذری گوش کن ناله من از سر دیوار کذشت
بوسه پلی است بین قهر و آشتی ، بیا هی قهر کنیم هی آشتی !
نذاري فاصله ها ، تو هجوم سايه ها ، ميون غريبه ها ، نذاري تو جاده ها تو رو از من بگيرن ، تو خودت خوب مي دوني ، توي راه زندگيم ، دلخوشم به بودنت
زندگی یعنی بخند هرچند غمگینی.ببخش هرچند مسکینی.فراموش کن هرچند دلگیری...
قلبم گرفت ای نازنینم نفسم دیگه نفس نیست آه این زمین و سرزمین واسم بجز قفس نیست تا کی بگم آه ای خدا مگه دلم درد آشنا نیست هر چی کشیده بس نیست رنجی کشیده بس نیست تو ای عزیزترین کسم پشت و پناه من باش یک تکیه گاه مهربون رفقیق راه من باش اگر نمک بر زخم من باشی زخمم سر باز کند و دردم مرا از پای دراید
آشنای شهر بارون بیا من شدم پشیمون / فکر این شکسته دل باش پشت ابرا نشو پنهون
تو اگه با من قهری من که آشتی ام ...
میدونم دیگه خز شده ولی بازهم کاربرد داره !
سلام گل همیشه بهار زندگیم
بیا بجا اینکه دنبال مقصر بگردیم با هم آشتی کنیم باشه؟ اینجوری همه چی تلخ میشه....
نمینویسم دوست ندارم...
میگم تا همیشه دوست دارم و عاشقتم
تو هستی همه عشق من ---- تموم بود و نبود من
بیاد خاطراه هامون ---- بیا و قلب منو نشکن
بیا که من توی تنهایی --- ندارم امروز و فردایی
نمیخوام دیگه دنیایی ---- ولم نکن ولم نکن توی تنهایی
بیا که بی تو دلم خونه ---- کم داره تورو این خونه
بیا که خورده قسم قلبم ---- که دیگه قدرتو میدونه
تو هستیو همه ی احساسم ---- شکسته شد توی تنهایی
کجایی ببینی پشت سرم --- میزنن بی تو چه حرفایی
بیا که غرور قلب من ---- شکسته شد توی تنهایی
ولم نکن ولم نکن توی تنهایی
بدخواه تو کو تا که درآرم پدرش را
بیرون بکشم با ته چاقو جگرش را
با مشت به صد ضریه کنم خرد سرش را
فردا توی روزنامه بخوانی خبرش را
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
هر جور میتونی بمون من با تو سازش میکنم
هر بار میگفتم نرو اینبار خواهش میکنم
با زخم تنهاتر شدن محتاج تسکینم نکن
تنهاتر از من نیستی تنها تر از اینم نکن
با گریه های هرشبم دنبال مرحم نیستم
اینبار بشکن بغضمو فکر غرورم نیستم
کی گفته این خواهش منو تو چشم تو کم میکنه
این التماس آخرم خیلی بزرگم میکنه
باور نکن راضی بشم چون دوستت دارم بری
انقدر در رو وا نکن من که نمیزارم بری
یک عمر من پر پر زدم چون درد دوری کم نبود
اینا که میگم یک شب از چیزی که حس کردم نبود
هر کی مثل من دلش واسه مخاطب خاصش تنگه بلایکه ♥♥♥
ای خدا تنها تو از دردم خبر داری
من که میدونم.منو تنها نمیذاری
خدایا به اونی که ازم نارااحته بگو تنهام مذاره
به چشم من نگاه کن. ببین چگونه اشک غم، روان شده از دیده ام. برای من ز عشق بگو...
تو ای کسیکه دوستت دارم
تو ای کسیکه قلب من بخاطر تو می تپد
برای من بمان
برای من سرود آشتی بخوان
بوسه ام را می گذارم پشت در
قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
تو بیا , در را تماما باز کن
هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم , داشتی ؟
آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
همیشه رفتن بهترین نیست
گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست
چه قهر باشیم چه آشتی
اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند
از تو به یک حرف ناروا نکشم دست
وز سر راه تو دلربا نکشم پا
عاشق زیباییم اسیر محبت
هر دو به چشمان دلفریب تو پیدا
من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم بلکه تو لایق ارامش هستی من ارامش تو رو حتی به ارامش خودم نیز ترجیح میدم
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم
مهم نیست کی مقصر است
باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است
در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم
تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم
پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر
تعداد صفحات : 2