loading...
بهترین سایت سرگرمی وتفریح ایران
NAVID بازدید : 13 شنبه 05 مرداد 1392 نظرات (0)

یادش بخیر کوچیک بودیم(18 سال پیش) می رفتیم روستا؛ داییم یک کارگاه بلوک زنی و چند تا گاری(از نوع گاری های نون خشکی ها!) داشت. یک قبرستان بزرگ رو به روی کارگاه بود که شیب بسار تند داشت و البته آن زمان تعداد قبرها کم بود،من و برادرم و پسر دایی و دخترداییم و بچه های دیگر فامیل یواشکی و دور از چشم بزرگترها این گاری رو میبردیم بالای قبرستان و سوار میشدیم و سوار بر گاری با سرعت بسیار زیاد به سمت پایین حرکت میکردیم و در این حین باید محکم گاری رو می گرفتیم وگرنه چند متر پرتاب می شدیم و هر دفعه چند نفر پرتاب می شدند و کلی کلاس می گذاشتیم که اگر نمی افتادیم! یک بار دختر داییم در حالی که سرعت داشتیم به جلو پرتاب شد و با سرعت 80 کیلومتر! از روش رد شدیم. تا حالا دیدین که وقتی با وسیله نقلیه از روی مانع رد شین چطور بالا و پایین میشین؟ ما هم همون طور از روی دختر دایی بدبختم گذشتیم ابتدا چرخ های جلو و سپس چرخ های عقب! من همش دلهره داشتم که چیزیش شده باشه بعد از رسیدن به پایین قبرستان با کمال تعجب دیدم که هیچ چیزیش که نشده هیچ مشتاقانه منتظر بود تا دوباره گاری رو به بالای قبرستان ببریم. انصافاً شما همچین دختر دایی آرنولدی دارین!؟من هنوزم که هنوزه در شگفتم؛ دخترم دخترای قدیم!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2205
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 53
  • آی پی دیروز : 131
  • بازدید امروز : 2,174
  • باردید دیروز : 232
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,607
  • بازدید ماه : 4,914
  • بازدید سال : 14,680
  • بازدید کلی : 84,452
  • کدهای اختصاصی