دختر خواهرم کوچولوه. داشت فیلم مادرانه نیگاه میکرد یهو به باباش میگه بابا اگه بزرگ شدم اذیتم کردی منم عینه این دختره(رها) میرم.اذیتتم میکنم.تازه من دوس پسرمم تیغ میزنم. در حالی که فک من از تعجب چسبیده بود به کف اتاق. باباش خیلی ریلکس به دختر کوچولوش که میشه خواهر زادم میگه.فدات بشم بابایی.اما من مثه بابای رها نمیشم.2 تا نرو ماده میزنم تو گوشت میندازمت تو یه اتاق که کلا فقط یه فرش توش باشه غذاتم از لایه در بهت میدم هر یه هفته یه بار هم یه ریزه بهت نور میرسونم خونواده ما رو حال کن.استاد تربیت کودک و نوجوان دوماد ما که حتما باید بره رئیس کانون اصلاح تربیت کودکان و نوجوانان شه. ملت از ترسش خلاف که خوبه از چراغ قرمزم رد نمیشن. بسم ا..
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی