مادرم زنگ زده میگه افطارکردی
میگم آره
میگه چی خوردی
میگم رفتم مغازه کیک و آبمیوه خریدم
میگه غلط کردی
میگم واسه چی
میگه مگه دوستات مردن،خودتو خراب میکردی رو اونا،ازشون افطاری میگرفتی
اصن گوشیو بده بهشون ببینم چرا واسه تو افطاری نخریدن
میگم خب اینکارو میکردم شما فردا روز جایی میتونستی بگی بچم سر سفره خودم بزرگ شده؟
میگه...نخوربابا
انقد مادربامحبت و فرزنددوستی دارم
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی