اقا دیشب مهمون داشتیم بد داشتم هندونه تعارف میکردم کج بود ریخت!!داشتم با استرسو به قول یه بنده خدایی اشکام پر چش شده بود!!!به مامانم نگا میکردم که دیدم یه ابخند شیک زده و گفت:اشکال نداره!!!!منم با بهت و شگفتی بقیه ی هندونه رو تعارف کردمو نشستم تا وقتی که مهمونا رفتنننننننننننن!!!اونجا بود که معنی واقعی تربیت ایرانیو فهمیدم!!!
الانم دارم با یه دست و پای شکسته اینو مینویسم!!!!
هعییییییییییییییییییییی
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی