چنگال افقی تو حلقم اگ دروغ بگم
افطار خونه ی داییم دعوت بودیم..داشتیم گل میگفتیم گل میشنوفتیم یه سوکس ازاینا که قابلیت پروازم داره(لامصب خلبان f14 بود) یه پرواز اریب(ایشالا که درسته) رو پیشونی دایی(اخریم) داشت ..دست گذاشتم رو دلم داشتم خخخخخخ میکردم کصافط پرتش کرد رو گردنم..منم پاسش دادم به خاله هام(اخه داشتن خخخخ میکردن) اونام جیغ کشان فرار کردن...ازبس خخخخ کردم از چیشام اشک میومد
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی