من چن وقت بود عاشق یکی از دوستای داداشم شده بودم که با داداشم پینگ پنگ بازی می کرد توی پارک کنار خونمون.کار هر شبمونه که بریم به اون پارک.خلاصه من فک می کردم پسره از من خوشش میاد تا اینکه...دیشب اومد کنام وایساد و با یه نگاه عاشقانه نگام کرد و گ:میشه یه لطفی بهم بکنی؟ من ذوق مرگ شدم گفتم آره. گفت:بیا گوشیمو بگیر....ببین هر وقت مخاطب خاصم پیام داد جوابشو بده. من:-o داداشم:-) دوست داداشم;-)
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی