اقامن ترم 5دانشگاه یه کلاس داشتم 8 صبح روز شنبه بود خیلی ضدحال بود من بیشتر روزا نمیرفتم این شد که استاد با دوستان سفارش کرده بود که اگه جلسه اینده نرم حذفم میکنه شد شنبه گفتم برم اقا ما صبح خواب موندیم یهو بیدار شدم دیدم ساعت 8 خابگاه تا دانشگاه 15مین راه هست منم با عجله لباس بوشیدم کمر بند کردم تو شلوارم دیگه وقت بستنش نداشتم بدوبدو رفتم تو راهرو دیدم کمر بند داره به پام میپیچه خلاصه کمربند دراوردم رفتم تو کلاس سراسیمه درو باز کردم همه نگاها سمت در بود یهو هول شدم کمر بندمو چرخوندم رفتم بشینم یهو کل کلاس رفت رو هوا استاد هم محترمانه گفت همون بهتر که غایب باشی
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی