امروز وقتی داشتم از کارآموزی میومدم سگ همسایمون رو دیدم که رو پله خونمون نشسته و چنان ناز میکنه که دلم واسش سوخت نزدیکش شدم همچین شوتم کردم که فک کنم یه دو الی سه متری رفت اونورتر(کوچیکه هنوز).
فک نکنم که دیگه رو پله خونمون بیاد(الان دارین زوغ مرگ میشین که فهمیدین من بدجنس و خون خوارم)
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی