یه روز یه خره از خیابون میخواست رد کنه از شانس بد او یه ماشین با سرعت بالا به خره چراغ میده تا زود رد بشه
خره هیچ توجه نمیکنه سرشو میندازه و به راه خودش ادامه میده.
ماشینیه اومد رسید به خره،
گفت : مگه کوری نمیبینی دارم چراغ میدم برات که از سر راهم بلند بشی
خره میگه: خودت کوری مگه نمیبنی من خرم ؟
یاور میگه:چرا تو خری
خره میگه : خب چرا به جای اینکه برام بوق بزنی چراغ دادی؟ اهان؟
یارو میگه: ببخشید فکر کردم تو میفهمی
خب دیگه هیچی آخرش یاور میگه : فکر کنم من خرم
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی