ي سري با خالم اينا رفته بوديم ي روستايي ي باغي بود چندتا ميله افقي داشت ك ميشد از زيرش رف تو باغ يخورده زيرش شيب بود و خاكي خلاصه رفتيم تو باغ موند مامانم و خالم اخي خالم ي كوچولو تپل مپله اومد از زير ميله ها رد بشه هيكلش جا نميداد رد شه مامانم هلش داد خالم تا پايين قل خورد اي اي ميخنديديم حالا مامان من برداشته خيلي ريلسك ميگه خوب اينم ك از اين بعد ب خودش اومده ميگه إإإ چرا نيستي حالا ما رو بايد ميديدي ديگه باغي نمونده بود همه رو گاز زديم تموم شد هنوزم ك هنوزه با تجديد اين خاطره انقدر ميخنديم اخه واقعا صحنه ي باحالي بود
فك و فاميل امدادگر ما داريم؟؟؟؟
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی