loading...
بهترین سایت سرگرمی وتفریح ایران
NAVID بازدید : 15 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)

در آذر ماه سال 1362، لشکر در اردوگاه «قلاجه» مستقر بود.
فصل پاييز بود و هوای منطقه سرد.حاج همت برای ماموريتي بيرون رفته بود. وقتی آمد متوجه شد که نيروها داخل اردوگاه نيستند. سراغ بچه ها را گرفت؛گفتند:که آنها را برای رزم شبانه بيرون برده اند.
پرسید:توي اين هوای سرد، چيزی با خودشان برده اند؟»
گفتنديک پتو و تجهيزات نظامی شان.حاج همت وقتی شنيد که بچه ها فقط يک پتو همراه برده اند، ناراحت شد به همين دليل، شب موقع خواب، يک پتو برداشت و از سنگر بيرون آمد.وقتی بچه ها پرسيدند که چرا داخل سنگر نمی خوابی؟ گفت:
« امشب نيروها توی اين سرما می خواهند با يک پتو بخوابند،
من چطور داخل سنگر به اين گرمی بمانم؟»
پتو را برداشت و شب را در محوطه باز اردوگاه به سر برد. . .
شادی روح شهدا صلوات

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2205
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 131
  • بازدید امروز : 1,075
  • باردید دیروز : 232
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,508
  • بازدید ماه : 3,815
  • بازدید سال : 13,581
  • بازدید کلی : 83,353
  • کدهای اختصاصی