از لحظه ای که چشم باز میکنم
کار شروع میشود
نظارت و برسی کیفیت تک تک اعضای بدن
قلب … چشم … گوش …
مبادا ذره ای
از عاشق تو بودن منحرف شده باشند . . . !
منـــو به حال من رهــــا نکن
تو که برای من همه کسی
اگه هنــــــوزم عاشـق منی
چرا به داد من نمی رسی
من از تصــــــور نبـــودنـــــت
رو شونه ی تو گریه می کنم
منی که دل بریدم از همــــه
ببین برای تو چه می کنــــم
ﮐﺎﺵ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎﺭﻭ ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﻤﺘﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﻦ !
عـاشـقـانـه الـکـیـــــا**
عـاشـق اون لـحـظـه ایـم کـه...
بـهـت اس مـیـدم نـمـیـتـونـی جـوابـمـو بـدی
نـگـرانـت مـیـشـم زنـگ مـیـزنـم بـهـت
جووووونـم
فـقـط هـمـیـن کـلـمـه کـافـیـه کـه بـفـهـمـم حـالـت خـوبـه
بـفـهـمـم نـگـرانـیـم بـی مـورد بـوده
آدما نباس دوست پیدا کنن
چون وقتی میرن
وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی
وقتی نمیتونی درد و دل کنی
یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی
... و همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت
هی بغض تو گلوت گیر میکنه
خفه ات میکنه
آدما باس همیشه تنها بمونن ...!
نمی دانم از دلتنگی عاشقم یا از عاشقی دل تنگ........!!!!
فقط میدانم با منی بی انکه باشی>>>
نمی دانم عشق چیست وچگونه سپری میشود ولی میدانم عشق دردی است شدیدتر از تمام دردهای دیگر زیرا درعین حال روح وقلب و کالبد را رنج میدهد.
دوست داشتنت بزرگترين نعمت دنياست!
مرا شاد مي كند!
لبخند را به دنيايم هديه مي كند..
حتي اين روزها گاهي پرواز ميكنم
من اين دوست داشتن رو بيشتر از هرچيزي تو اين دنيا دوست دارم
* ممنونم كه كنارمي
زلیخا!!!
جان یوسفت راستش را بگو؛
به خدایت چه گفتی که اینطور پا در میانی کرد؟؟؟
حیف که روی تو غیرت دارم،
وگرنه روسریت را
از همین سطر باز می کردم
که همه ببینند
چه خیالی بافته ام
از موهایت…
رو آیـــه هـای بــارونــی نــوشــتـم ...
بــسـتـه بــه "تـــــــو" جـونـمـو ســرنـوشـتمـ ...
"تـــــــو" مـظـهر تحـمـلی ،"تـــــــو" مــــاهــی ...
عشـــق "مــنـــی" ، بــرام "تــــــو" تـکیـه گـاهـی ...!
همه چیز تقصیر تو نبود ، من هم مقصر بودم که احمقانه باور کرده بودم بودن در عین نبودنت را …
این کلمات از نبودنت می آیند
خدایا مگر بودن او در کنارم چقدر از جهانت را میگرفت ؟
سیگاریم کرد با رفتنش ...
ان که به قلیون کشیدنم گیر میداد...
""ویـــ ـژه هــــ ــــ ـــم نـــفـس""
سخته از بغض گلو درد داشتن...
سخته از گریه یه جفت چشم همیشه تر داشتن...
سخته تو حسرت یــــ ــ ــــک نگاه موندن...
سختـــــــــــــــــــــ ــه...عشق یک طرفــــ ــــه داشـ ـــ ــــتن...
لایـــ ـــ ـک:بغــضــــ صــــــــ ـــفر...
یه دریا تو نگاهت هست
که من درگیر رویاشم
همینجوری نگاهم کن
میخوام درگیرِ تــو بــــاشــمـ... .
" دوری " دورت نمی کند...
وقتی در امن ترین جای اندیشه ام نشسته ای...
چه لذتی دارد دعوا کردن باتو ! اعصاب خوردیهایش به کنار !
به کشیدن یک نخ سیگار در بالکن می ارزد....
هرچه سیگار دارم در استکان جمع میشود . هرچه دوستت دارم در گلو.......
یک اعتراف!
من حتی سردیهاشو بیشتر از محبتو عشق یکی دیگه دوس دارم...
تو باش و هر چه خواهی کن فقط باش..
تورادوست می دارم...
چه فرقی می کند که چرا؟یا چه وقت؟یاچطور شد که...!
چه فرق می کند؟ً
وقتی که تو باید باور کنی ...که می کن!
ومن نباید فراموش کنم...که نمی کنم
محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم
آنچه را که اسمش را غرور گذاشته ام
برایت به زمین بکوبم
احساس من قیمتی داشت
که تو برای پرداخت آن فقیر بودی
نمیدونی چه کاری بادلم کردی
نمیدونی چه غمگینم نفهمیدی
نمیشناسی منو از من چقدر دوری
تواین روزا چه بی رحمانه مغروری
کاش می فهمیدی که تــــــــــو از دید من زیبا بودی
دیگران حتی نگاهت هم نمی کردند
و تـــــــــو چه اشتباهی مغرور شدی
گاهی دلم می خواهد
وحشــیانه غرورت را پاره کنم!
قلب ترا در مشتم بگیرم و بفـشارم
تا حال مرا لحظه ایی بفهمی !
آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد
شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش دوست می دارد
حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد
چه قدر دوســتت دارد
و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد
گله نمی کنم…
ولی کاسه ام را اینقدر خالی دیده اید
که هر چه خواسته ام را
در کاسه ام می گذارید!
باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد
آنقدر که یکی از این شب های لعنتی آغوشش
را برای من و یک دنیا خستگیم بگشاید
هیچ نگوید و هیچ نپرسد فقط مرا در آغوش بگیرد
بعد همانجا بمیرم تا نبینم روزهای آینده را
روزی که دروغ میگوید ،
روزی که دیگر دوستم ندارد ،
روزهایی که دیگر مرا در آغوش نمی گیرد
و روزی که عاشق دیگری می شود
گآهی دِلــَت نــِمیخوآهــَد . . .
دیــروز رآ بِه یآد بــیآوَری . . .
اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!
وَ حآل هــَم کِه . . .
گآهی فــَقــَط دِلــَت میخوآهــَد . . .
زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری . . .
وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِه می شــِنآسی
گریـــه کنی
کـا ش میشـد
خودمو یـه جایی جا بذارم
و برگـردم ببینم دیگه نیستم
پروانه ی من در تاری افتاده است که
عنکبوتش “سیر” است
نه می تواند پرواز کند
نه می میرد …!
خــــدایــا یــه بُــــر بــه ایــن زنــدگیــمون بــزن
شایــد دو تــا حکــم افتــاد دستمــون
که هــر نامــــردی آســش رو بــه رخ مــا نکــشــه
خَـــــــــــسته ام
ولـــــــــــــــی هَــــــــــنوز
بــــــوی دوســــــــــتت دارم میـــــــــدهم
تنها نشسته ام و چای می نوشم و بغض میک نم
هیچکس مرا به یاد نمی آورد
این همه آدم روی کهکشان به این بزرگی
و من حتی آرزوی یک نفر هم نبودم
خدایا مرا چه طعمی آفریدی
که همه از من زود سیر می شوند
نیمه گـُمشده ام نیستی که بـا نیمه ی دیگــر به جُستجویت برخیزم
تو… تمام گُمشده منی . . .
غمگینم ، مثل پیرزنی که آخرین سرباز برگشته از جنگ ، پسرش نیست .
تو نیامده بودی که جای خالیت را پر کنی
آمده بودی ببینی من با جای خالیت چه می کنم . . .
دیگر فرصتی برای پیامک نیست ، دست واژه ها را می گیرم و به دیدنت می آیم
دلتنگیت در هیچ پیامی نمی گنجد . . .
کم آورده ام !
اعـصاب من هرزه نــیست
کـه روز و شـب مورد تجــاوز قــرارش می دهند
هیچ میدانی ؟
جای “عزیزم غصه نخور” های تو را
دیازپام گرفته است . . .
اگر خوبان عالم جمع باشند / یقینا نزد من ، تو بهترینی
اگر از خوبترها حلقه سازند / تو در آن حلقه ، میدانم نگینی . .
تعداد صفحات : 3